یه تصمیم اشتباه

و مسیر زندگی م عوض میشه

نمیدونم چقدر خوب شد یا چقدر بد

میدونم که دلم برای دویدن تنگه

دلم برای جنگیدن تنگه

دلم برای یکه تاز بودن تنگه

در حالیکه الان از ترس زمین خوردن نمیتونم درست قدم بردارم، رویای دویدن تو سرمه

این یه احساس فوق العاده بده

این مزخرفه

این مثل یک قفس میمونه


خواب دیدم که میدوم. می پرم و فرود میام و این جسم دیگه زندون آرزوهام نیست. خواب دیدم هیچ دردی احساس نمی کنم و اطرافم رو کامل درک میکنم. خواب دیدم آرزوهای کوچیکم رنگ باختن و چشمانم به دنیای بزرگتری باز شده. خواب دیدم لبخند می زنم و با خودم میگم : آزادم . آزاد


شده تا حالا از خواب بیدار شین و چند ثانیه ندونین کجایین؟ برای چند ثانیه روحتون هنوز به دنیایی که توش بوده وابسته باشه و فکر کنین توی دنیای دیگه ای هستین؟ خیلی حس مزخرفی بود وقتی بیدار شدم و با وجود مقاومت های مغزم فهمیدم همه ش خواب بوده.




مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها